Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.
آمار سایت
Who is online?
In total there are 9 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 9 Guests

None

[ View the whole list ]


Most users ever online was 47 on Tue Nov 19, 2019 8:21 pm
Online Support





پس از عاشورا

Go down

پس از عاشورا Empty پس از عاشورا

Post  mahyar Sun Dec 27, 2009 12:57 pm






ارسال سر مقدس
امام حسين عليه السلام به كوفه



عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى
بيش تر و اعلام وفادارى به عبيدالله بن زياد و خاندان بنى اميه ، دستور داد سر
بريده امام حسين عليه السلام را با شتاب به كوفه ببرند و عبيدالله بن زياد را از
پايان يافتن غائله كربلا با خبر گردانند. ماموريت رساندن سر مقدس اباعبدالله
الحسين عليه السلام با خولى بن يزيد اصبحى و حميد بن مسلم بود. آنان شب به كوفه
رسيدند. در آن هنگام دارالاماره نيز بسته بود. به همين جهت شب را در خانه خويش
گذرانده و بامداد روز يازدهم سر مقدس امام حسين عليه السلام را نزد عبيد الله
بردند. سرهاى ديگر شهيدان را پس از بريدن و شست و شو دادن ، ميان سركردگان جنايت
كار تقسيم كردند تا نزد عبيدالله برده و پاداش بگيرند و بدين وسيله به وى نزديك
شوند.



اسارت اهل بيت عليه السلام



پس از شهادت
اباعبدالله الحسين عليه السلام و ارسال سرهاى شهيدان به كوفه ، عمر بن سعد در روز
يازدهم محرم ، بر كشته هاى خويش نماز گزارد و آنان را دفن نمود، ولى بدن مقدس
شهيدان را در بيابان كربلا رها كرد. آنگاه دستور داد زنان ، كودكان و بازماندگان
واقعه عاشورا را اسير كرده و به كوفه ببرند. هنگام خروج از سرزمين كربلا به خواسته
اسيران و يا به دستور عمر بن سعد جهت تازه كردن داغ اسيران و عزيز از دست دادگان ،
آنان را از كنار پيكرهاى شهيدان عبور دادند. چون كجاوه هاى بى محمل به قتلگاه
رسيدند، اسيران مظلوم اهل بيت عليه السلام از فراز كجاوه ها خود را به زمين
انداختند و به سوى شهيدان غرقه به خون خويش شتافتند.هر كس بدن شهيدى را در برگرفت
و بر او مويه و سوگوارى كرد و سپس از او خداحافظى نمود، ولى سوگوارى و گريستن
سكينه بر پدرش امام حسين عليه السلام و نحوه خداحافظى اش ، سنگ خاره را آب مى كرد.
هم چنين عمه اش زينب كبرى عليهاالسلام با اندوه و دل شكسته از شهيدان ، به ويژه
بدن مقدس برادرش امام حسين عليه السلام خداحافظى كرد. اين آخرين ديدار آنان با بدن
عزيزانشان بود.راوى گفت : به خدا سوگند فراموش نمى كنم زينب دختر على عليه السلام
را آن هنگام كه بر برادرش مويه مى كرد و با صداى غمگين و دلى داغدار، خطاب به جدش
محمد مصطفى صلى الله عليه و آله مى گفت : اى محمد، كروبيان بر تو درود فرستادند!
اين حسين توست كه با اعضاى پاره در خون خويش آغشته است . اين دختران تواند كه آنان
را اسير كرده اند. اى محمد، اين حسين توست كه به دست زادگان زنا كشته شده و پيكر
مطهرش بر روى خاك افتاده است و باد صبا بر او خاك و غبار مى افشاند. اى محمد، اين
حسين توست كه سرش را از قفا بريده اند و عمامه و رداى او را ربوده اند. پس از آن
اسيران را به كوفه و از كوفه به شام بردند تا بدين صورت ، قدرت نمايى كرده و پيروزى
خود را به مردم بنمايانند، ليكن غافل از اين كه انقلاب امام حسين عليه السلام از
دو بخش تشكيل يافته بود، بخشى كه به وسيله امام حسين عليه السلام و ياران فداكارش
تا عصر عاشورا به پايان رسيد و بخشى ديگر از سوى امام زين العابدين عليه السلام ،
زينب كبرى عليهاالسلام و ديگر اسيران مى بايست اجرا شود. بخش دوم نيز، همانند بخش
اول بسيار موفقيت آميز بود، زيرا حقانيت و مظلوميت اهل بيت عليه السلام و جنايت
بنى اميه و عوامل ستم پيشه آنان ، از طريق اسيران با اطلاع ملت خواب زده رسيد و
آنان را از خواب غفلت بيدار و به وظايفشان آشنا كرد، بذر حقيقت جويى را در سراسر
عالم اسلامى افشاند و همگان را براى احقاق حق و زدودن باطل فرا خواند.اين بخش از
نهضت حسينى ، ماجراى مفصل و طولانى دارد كه در نوشتار حاضر نمى گنجد و نياز به
نوشتار ديگرى دارد.



خاك سپارى شهيدان كربلا



همان طورى كه گفتيم ، عمر بن سعد كشته هاى
خويش را در روز يازدهم محرم ، دفن نمود و در حالى كه كشته هاى اهل بيت عليه السلام
و ياران ايشان بر زمين مانده بودند، كربلا را به قصد كوفه ترك كرد. گروهى از طايفه
بنى اسد كه در ((غاضريه )) در نزديك كربلا ساكن بودند در روز سيزدهم محرم وارد كربلا
شده و بر شهيدان نمازگزاردند و آنان را دفع نمودند.به اين طريق كه امام حسين عليه
السلام را در همين مكانى كه اكنون معروف است دفن كرده و على بن الحسين عليه السلام
را در پايين پاى پدر به خاك سپردند و از براى ساير شهيدان در پايين پا قبر بزرگى
حفر و همگى را در آن جا دفن نمودند، ولى حضرت عباس عليه السلام را در راه غاضريه
(در محل فعلى حرم ) دفن كردند.



كشته شدن عبيدالله بن زياد
(67 ق)



در روز عاشوراى سال 67 قمرى، شش سال پس از
واقعه كربلا، درست همان روزى كه سپاهيان يزيد به فرمان عبيدالله بن زياد، فاجعه
خونين كربلا را به وجود آورده بودند و امام حسين و يارانش را مظلومانه به شهادت
رسانده بودند، لشكريان عبدالملك بن مروان به فرماندهى عبيدالله بن زياد و لشكريان
مختار بن ابى‌عبيده ثقفى به فرماندهى ابراهيم بن مالك اشتر در ساحل «نهر خاذر» در
چهار فرسخى شهر «موصل» با هم به نبرد پرداختند و از طرفين تعداد بى‌شمارى كشته
شدند. سرانجام لشكريان شام با از دست دادن هفتاد هزار تن، رو به هزيمت نهاده و طعم
تلخ شكست را پذيرا شدند. مهمترين حادثه اين نبرد، كشته شدن عبيدالله بن زياد
(فرمانده لشكريان شام) به دست ابراهيم بن مالك اشتر بود كه با يك ضربت شمشير، از
كمر به دو نيم شد و به هلاكت رسيد.



زبان حال زينب
كبری (س) از زبان محتشم كاشانی




پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول
رو در مدينه كرد كه : يا ايهاالرسول



اين كشـته فتاده
بــه هـــــامون حســـين توســت
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست



اين نخل تر، كز
آتش جان ســـــــوز تشنگى
دود از زمين رسانده به گردون حسين توست



اين ماهى فتاده
، به درياى خون كه هســت
زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست



اين غرقه محيط
شهــــادت كه روى دشت
از موج خون او شده گلگون حسين توست



اين خشـــك لب
فتــاده دور از لب فــــــــرات
كز خون او زمين شده جيحون ، حسين توست



اين شـــــاه كم
سپاه كه با خيل اشــك او آه
خرگاه زين جهان زده بيرون حسين توست



اين قالب طپان
كه چنين مانده بر زمين
شاه شهيد ناشـــده مدفون حسين توست


mahyar
mahyar

تعداد پستها : 142
Join date : 2009-11-12
Age : 33
آدرس پستي : mahyar.taghvaie@yahoo.com

Back to top Go down

Back to top

- Similar topics

 
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum