غیرت چیه؟آیا غیرت و حسادت یکیه؟(بچه ها بیاین در این مورد بحث کنیم.اینقد درس نخونین)

بعضی ها میگن غیرت وحسادت یکیه
بعضیها اونو کاملا غلط میدونن.
هر دو هم دلیل دارن
در ضمن یکی از اسم های خدا غیوره
بعضیها میگن غیرت فقط مرونه اس اما بعضی ها(مثل من)میگن غیرت در هر دو جنس باید باشه
در هر صورت من میتونم 100000 صفحه در این مورد وراجی کنم اما دوست دارم به صورت بحث باشه
پس شروع کنین...........

ta 0njayii ke Qeyrat baese mahd0diate baQiye nashe, bad nist.va fk konam dar khan0ma be shekle hesadat bor0z mikone

be nazaram dar hade etedal na tanha chize khubie balke lazem ham hast

be nazare man gheirat dashtan be yeki shayad elatesh dus dashtan bish az had bashe nazaretun chie????????age nabashe pas fargh mard ba sibzamini pashandi chie!!!!!!!!!!!!!1

کجای کارین سیب زمینی پشندی قیمتش از جون آدم گرون تره !!!! پس زین پس سیب زمینی پشندی بودن هم عالمی خواهد داشت

غیرت یعنی حاضر باشی از اون کسی یا چیزی که دوست داری حمایت کنی به هر قیمتی اما اینم معنیش این نیست که تا غیرتی شدی خودتو بندازی جلوی کامیون
شاید گاهی وقت ها بشه با آرامش و سکوت یه مشکل بزرگ رو با کمترین هزینه حل کرد پس سکوت هم گاهی میتونه نماد غیرت باشه
شاید جمله ی بعدی کمی مبهم به نظر بیاد اما کامل ترین نظر من تا این لحظه در باره ی غیرته:

((غیرت یعنی مناسب ترین حمایت متناسب با موقعیت که احساس پشتیبانی رو به فرد مورد علاقه تون القا کنه))

هوووووه !!!! نفسم گرفت تا نوشتمش

akhe bastegi dare gheirato chi tarif koni!!!!!!!!!
gheirat benazaram yani poshtibani yani tarafe moghabelet kamelan ehsas kone ke nesbat besh bitafavot nisti,yani dusesh dari ,yani poshtibanesh hasti,mishe besh tekiye koni
dar eine hal ba inke be kasi ke rush gheirat dari in azadi ro bedi ke azadane tafakor o raftar kone o hamrahi,va vaghti ke lazeme besh rah haye eshtebasho gush zad koni
moraghebesh bashi o komakesh koni
gheirat aslan be maniye zurguee o mahdudiat o khashm nist!!!!!!!
gheirat dar morede har 2jens karbord dare
hata gheirat mitune dar rabete ba shoghl keshvar,alayegh ya chizaye dg bashe,ke besh migan tasob
be har hal man ke az adamaye bi gheirat motanaferam!!!!!!!!!!! i

من بحث رو ادامه میدم:
بعضیها میگن (بیشتر غربی ها)غیرت یه نوع حسودیه_یعنی مثلا من اگه یه دختری رو دوس داشته باشم ولی با یه پسری بگرده این حسادته که میشه غیرت که میشه گفت شاید درست باشه ولی این نظر در مورد همسر آدم غلطه.نظر شما چیه

کلمه ی جالبیه صد تا تصور ازش تو ذهن آدم میاد مثلا اون مردای سیبیلوی قدیمی که اگه زن یا خواهرشون مثلا بلند می خندید! واویلا!! خوب نسل اینطور مردانی که منقرض شده
اونچه که باقی می مونه معنای صحیح غیرته یعنی همون" احساس مسئولیت در مقابل کسی که برات مهمه" حالا این احساس در هر دو جنس وجود داره و شامل موضوعات مختلفی اعم از: غیرت روی پیشرفت درسی یه نفر! غیرت روی نوشته های یه نفر یا همون مورد شایعش! به نام غیرت روی ناموس!! همین نیست؟؟
اون حرفیم که به اسلام نسبت دادی مرجع معتبر بیار! که دروغ بستن به خدا...

aghaye ramin!!!!!!!!!
mishe manbae harfeto be ma ham begi ta ma ham etela dashte bashim?!!!!!!!!!?!!!!!!!!!!!
rasti bayad ino yadet nare ke mohemtar az har harfi tafsire doroste un harfe!!!!!!!!!
baste fekr nakon hamkelasi
albate nazaret kamelan ghabele ehterame o harfaye manam be onvane ye adame bi taraf o miyane ro
bekhun

به نظر من حسادت و غیرت 2 مقوله کاملا جدا نسبت به هم هستند.
حسادت یعنی "تلاش برای محافظت و جلوگیری از در معرض خطر قرار گرفتنه انچه که ما نسبت به آن تعلق خاطر داریم".ولی حسادت یعنی" ناراحت شدن از اینکه کسی چیزی را داشته باشد و لی امکان کسب ان چیز برای ما وجود نداشته باشد."
مسئله ی دوم اینکه غیرت تنها در مسائل خانوادگی خلاصه نمی شود و سایر موضوعات از قبیل عقیده و نظر،وطن و... را نیز در بر می گیرد. و در این صورت به جنس خاص بر نمی گردد.

hosna_k wrote:به نظر من حسادت و غیرت 2 مقوله کاملا جدا نسبت به هم هستند.
حسادت یعنی "تلاش برای محافظت و جلوگیری از در معرض خطر قرار گرفتنه انچه که ما نسبت به آن تعلق خاطر داریم".ولی حسادت یعنی" ناراحت شدن از اینکه کسی چیزی را داشته باشد و لی امکان کسب ان چیز برای ما وجود نداشته باشد."
مسئله ی دوم اینکه غیرت تنها در مسائل خانوادگی خلاصه نمی شود و سایر موضوعات از قبیل عقیده و نظر،وطن و... را نیز در بر می گیرد. و در این صورت به جنس خاص بر نمی گردد.

شما درست میگین.من فراموش کردم در مورد غیرت به وطن بنویسم.مثلا یه مورد خیلی ساده غیرت.غیرت به زبون خودمونه یعنی کمتر(نه اصلا)کلمات عربی یا غربی بگیم.یا با حروف اگلیسی فارسی(فینگلیش) ننویسیم

manam ba hosna movafegham hesadat o gheirat zamin ta zir zamin!!!!!!!ba ham fargh daran harchand ke ye moshtarakate kuchik ham daran
khob hala mishe begi eslam gheyrat be vatan o zaban ro vase khanuma rad karde ya na?!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

lotfan baste fek nakon!!!!!!!!!!!!!!!

shayadam hagh ba shoma bashe man ke goftam etelaate ziadi az eslam nadaram ke beram vasatun sanad biaram!
faghat chizio ke gheire manteghi bashe o az ruye tonroee bashe ghabul nemikonam
ama bazam migam nazaretun kamelan ghabele ehterame o manam faghat bardashte khodamo goftam

javabe soale ghablimo nadadi ramin

مناظره خوبه
منم يه عالمه آمار ميارم
نقطه به نقطه

رامين جان سلام
من بحث خودمو با طرح يه سوال وجواب آغاز مي كنم كه در اين سوال وجواب از سخنان بزرگاني چون شهيد علامه مطهري استفاده كردم كه در آخر منابع رو ذكر ميكنم
اسلام چه نظري درباره ديگر اديان دارد؟ودر تقابل قرار دادن اسلام وساير اديان چه برتريهايي وجو دارد؟
جواب اين سوال از 2 ديدگاه قابل بررسيه:يكي از منظر درون ديني و با نگاه به معارف اسلامي،‌ ديگري از منظر برون ديني و بدون نگاه به معارف اسلامي.
ولي به نظر من از ديدگاه برون ديني جواب بديم بهتره
در اين منظر نمي توان براي برتري دين اسلام به آيات قرآني و روايات اسلامي تمسك نمود، چون كه غير مسلمان اين ها را قبول ندارد، بلكه بايد نخست حقّانيت اسلام را ثابت نمود.
در قدم بعدي نوبت به اين مي رسد كه دين بر حق تنها يك دين است، نه بيشتر. نمي شود پذيرفت هم اسلام بر حق است و هم اديان ديگر چون پلوراليسم ديني و تكثّر گرايي در دنيا مردود است..
اگر در پي اثبات حقّانيت دين اسلام بر آييم، بحث به درازا مي كشد كه در اين فرصت اندك نمي توان به طور مبسوط و كافي آن را بيان نمود از اين رو به صورت مختصر به آن پرداخته مي‌شود.
براي پي بردن به حقّانيت اسلام و برتري آن بر ساير اديان، راه هايي وجود دارد كه يكي از آن ها بررسي ويژگي هاي اسلام در بُعد شناخت شناسي،‌ جهان بيني،‌ انسان شناسي، عقيده و مسائل اخلاقي و ارزشي است، سپس با معيار عقل و خِرَد ـ كه اولين داور و معيار پذيرفته شده است ـ اگر در اين زمينه خواهان بررسي هستيد، توجه شما را جلب مي‌كنيم به كتاب هاي شهيد مطهري و كتاب هاي شهيد محمد باقر صدر (به ويژه كتاب فلسفتنا كه در فارسي به نام هاي "فلسفة ما"،‌ جهان بيني ما" و "شناخت ما" ترجمه شده است). به عنوان نمونه ، شهيد مطهري دربارة‌ ويژگي هاي اسلام مي نويسد: ديدگاه اسلام از نظر شناخت شناسي چنين است:
1ـ بشر مي‌تواند جهان و حقايق آن را بشناسد و خود مشوق آن است... .
2ـ شناخت حقايق جهان از اين راه ها ممكن است: طبيعت يا آيات آفاقي،‌ انسان يا آيات انفسي، تاريخ يا سرگذشت اجتماعي اقوام و ملل و عقل... .
3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفكر و استدلال، تزكيه و تصفيه نفس و مطالعه ‌آثار علمي ديگران.
4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبيعت، انسان با جامعه و زمان.
از نظر جهان بيني و انسان شناسي عبارت است از:
1ـ جهان واقعيتش از خدا است. يعني تمام واقعيتش انتساب به حق است.
2ـ واقعيتش و نسبتش به حق يكي است.

3ـ اين واقعيت متغير و متحرك است.
4ـ واقعيت هاي اين جهان درجه تنزل يافته و مرتبه نازله واقعيات جهاني ديگر است كه جهان غيب ناميده مي‌شود.
ـ اين جهان ماهيت "به سوي اويي" دارد؛ يعني همان طور كه از اوست به سوي او هم هست... .
6ـ جهان داراي نظام متقن علّي و معلولي و سببي و مسببي است. فيض الهي و قضا و قدر او به هر موجودي تنها از مسير علل و اسباب خاص خود او جريان مي يابد... .
ـ جهان يك واقعيت هدايت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبه اي كه هستند از نور هدايت برخوردارند.
8ـ بعد از اين جهان جهاني ديگر است... .
9ـ روح انسان حقيقتي جاودانه است.
10ـ انسان ها به حسب خلقت مساوي آفريده شده اند، تنها ملاك فضيلت، علم، جهاد و تقوا است.
11ـ انسان ها به حسب اصل خلقت از يك سلسله استعدادهاي فطري از جمله فطرت ديني و اخلاقي برخوردارند.
12ـ به حكم اين كه هر فردي بالفطره انسان متولد مي‌شود. در هر انساني استعداد توبه و بازگشت و پند پذيري هست... .
13ـ انسان ها همواره در عمق جانشان يك تضاد دروني (تضاد بين عقل و هواي نفس) دارند و مختار و آزادند، لذا مسئوليت دارند.
14ـ جهان زير چتر اراده خداوند واحد است... .
از نظر ايدئولوژي:
ايدئولوژي اسلام همه جانبه،‌جامع و فراگير است، در آن اجتهاد راه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگي گرا است(نه زندگي گريز)، اجتماعي است و مقررات اجتماعي دارد. در عين اجتماعي بودن،‌ حقوق و آزادي فردي را محترم مي شمارد... .(1)
با نگاه به اين خصائصي كه از اسلام بيان شد. مي گوييم: اين معارف را مي توان با معارف ديگر مكاتب و مذاهب مقايسه كرد. زيرا مقايسه يكي از مهمترين معيارهاي ارزيابي است. مي توان در وهله نخست مكاتب را بر دو قسم تقسيم نمود، مادي و الهي با بطلان مكاتب عادي، اعم از مكتب مادي ميكانيك و ديالكتيك،(2) بحث در مكاتب الهي متمركز مي‌شود.
مكاتب الهي هم بر دو قسم است: توحيدي و غير توحيدي (شرك)، عقل سليم توحيد را مي پذيرد، بنابراين بحث در اديان توحيدي متمركز مي‌شود. در بين اديان و مكاتب الهي و توحيدي سه دين مطرح است، اسلام،‌ مسيحيت و يهود. تبلور اسلام در قرآن، مسيحيت در انجيل و يهود در تورات است. با تأمّل در اين سه كتاب به راحتي حقانيت و برتري قرآن بر دو گتاب ديگر را مي توان دريافت نمود.(3)
كوتاه سخن اين كه: با نگاه مقايسه اي بين اسلام و ساير اديان و مكاتب مي گوييم: دين اسلام برتري دارد،‌
اوّل: دين هاي امروز، توحيدشان و تصويري كه از خدا ارائه مي كنند،‌ قابل خدشه است، بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردي انسان ها در دين هاي ديگر به صورتي كه در اسلام شموليت دارد، لحاظ نشده و گاه ناديده گرفته شده است.
سوم: در ديگر اديان تعادل ميان زندگي دنيوي و اخروي رعايت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمود هاي دين هاي ديگر به جهاتي ايدئاليستي اند،‌ مثلاً عدم خشونت بودايي ها و مسيحيان، در حالي كه دنيا پر است از خير و شر و نيك و بد. از اين رو جا به جا بايد خشن يا نرم بود. اين دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ يعني رهنمودش با واقعيت ها همخوان است.
پنجم: اكثر دين ها عهده دار زندگي اجتماعي انسان ها نيستند،‌ يا اگر هستند، تعادلي در آن ها ديده نمي شود و قوانين اجتماعي آنان سبب پايمال شدن حقوق انسان‌ها مي شود. اين وضع در اسلام بهتر است.
ششم: اكثر مذاهب با پيروان ديگر اديان با خشونت برخورد مي كنند، در اسلام اين امر تعديل شده است. تاريخ هم نشان داد. كه در همزيستي مسالمت آميز، مسلمانان گوي سبقت را از همه ربوده اند.
هفتم: تحريف در اديان آسماني تعاليم آنان را دچار خدشه كرده است، ولي (در اسلام و قرآن) تحريفي وجود ندارد.
پي‌نوشت‌ها:
1. مرتضي مطهري، مجموعة‌ آثار، ج 2، ص 229 تا250.
2. حال چگونه دو مكتب مادي ميكانيك و ديناميك باطل است، رجوع شود: محمد تقي مصباح يزدي، پاسداري از سنگرهاي ايدئولوژيتطبيقي.
3. رجوع شود به: دكتر بوكاي، مقايسه اي ميان تورات،‌ انجيل، قرآن و علم، ذبيح الله دبير.
وست دارم شما هم پستهايي كه درباره اديان ميذاريد اولا شبهه برانگيز نباشه ثانيا درمورد احاديث وآيات تفسير به راي نفرماييد.