Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.
آمار سایت
Who is online?
In total there are 3 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 3 Guests

None

[ View the whole list ]


Most users ever online was 47 on Tue Nov 19, 2019 8:21 pm
Online Support





چرا به دنيا آمده ايم؟!

Go down

چرا به دنيا آمده ايم؟! Empty چرا به دنيا آمده ايم؟!

Post  sabzesabz212 Mon Nov 23, 2009 4:50 pm

به نام حضرت دوست كه هر چه هست از اوست
چرا به دنيا آمده ايم؟ زندكي براي چه؟ چرا اين همه رنج و زحمت را بايد تحمل كرد؟...و سوالات بسياري ازاين قبيل كه هميشه ذهن آدمي رابه خود مشغول ساخته است.
براي پاسخ به اين سوالها بايد مفهوم زندگي روشن شود.زندگي از دو بعد قابل بررسي است:
1.زندگي را همان زنده بودن معنا كنيم،يعني نفس كشيدن ،خوردن،خواببدن و...اگر زندگي بدين معنا را بپذيريم درواقع زندگي ما اجباري است،چرا كه ما به اختيار خود نفس نمي كششيم ، ما مجبوريم براي زنده ماندن بخوريم وبخوابيم وهرگاه خدا خواست اين زنده بودن را از ما مي گيرد وما به سوي او باز مي گرديم "انا لله و انا اليه راجعون"
2.اما زندگي از ديدگاه دوم زندگي كردن است نه زنده بودن ،زندگي در اين ديدگاه يعني حركت آگاهانه به سوي هدفي معين. در واقع هدفي كه انسان در زندگي انتخاب مي كند عامل حركت اوست و انسان با توجه به ميزان آگاهي از خويشتن ،دست به انتخاب هدف مي زند. هر چيزي مي تواند هدف قرار بگيرد ، بستگي دارد كه انسان از زندگي خويش چه بخواهد وچه مقدار به ارزش خود پي برده باشد. برخي از افراد هدفشان ،آسودگي وراحتي در اين دنياست. بخورند وبخوابند و دنبال خوشگذراني ورفاه خود باشند وكاري به اطراف خود ندارند اينان كساني اند كه شامل اين سخن مولاي متقيان امام علي عليه السلام مي شوند كه فرمودSadفما خلقت ليشغلني اكل الطيبات كالبهيمة المربوطة همها علفها اؤ المرسلة شغلها تقممها تكترش ممن اعلافها وتلهو عمه يراد بها اؤ اترك سدي اؤ اهمل عابثا):"آفريده نشده ام كه غذاهاي لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد چونان حيوان پرواري كه تمام همت او علف، ويا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده واز آينده خود بي خبر است، آيا مرا بيهوده آفريده اند يا مرا به بازي گرفته اند(نامه 45)
وقرآن هم اين نوع زندگي را مذمت مي كند و مي فرمايد:"وما الحيوة الدنيا الا لعب ولهو"
اهدافي ديگر چون ثروت، وقدرت و كشف علوم و... نيز وجود دارد كه البته اين گونه اهداف هم هيچگاه انسان را راضي نخواهد كرد،چرا كه هنگامي به هر يك از اين ها رسيد اگر از او بپرسي حال كه به اين هدف رسيدي ميخواهي چه كني پاسخي ندارد.مثل او مثل آن هيزم شكن است كه از او پرسيدند هيزم براي چه ميشكني؟پاسخ داد:تاازآن آتش درست كنم،پرسيدند آتش براي چه؟گفت :تا خانه ام را گرم كنم ،پرسيدند:تاچه شود؟ پاسخ داد:تازنده بمانيم واين پرسش و پاسخ ادامه پيدا كرد تا بالاخره مرد جواب داد:نمي دانم
درحقيقت هدف زندگي بايد چيزي باشد كه هر گاه انسان به آن رسيد احساس رضايت كامل كند ودنبال چيز ديگري نباشد واحساس پوچي نكند تا جايي كه حتي دست به خود كشي بزند و پا روي فطرت خود كه ميل به جاودانگي است بگذارد.
آري!هدف در زندگي،فلسفه زندگي ماست.تمام اهدافي كه ذكر شد وسيله است وسيله اي براي رسيدن به هدف جاودانه،براستي آن هدف چه مي تواند باشد پاسخ كاملا روشن است خدا،رضاي خدا،رسيد ن به قرب خدا.تنها چيزي كه ميتوان جان آدمي را با آن معاوضه كرد خداست وتا زماني كه به كمتر از خدا قانع شويم احساس ياس وپوچي مي كنيم،چرا كه خداست كه از روح خود در ما دميد و اين روح خدايي را فقط او مي تواند ارضاء كند.
زماني كه انسان متوجه شد وابسته به خداست ودر زندگي به سوي رضايت او گام برداشت،زندگي او آغاز شده است و علم وقدرت وثروت وهمه وهمه وسيله اي است تا انسان را به اين هدف برساند به شرط اينكه تمام اينها عبادت تلقي شود(همان جلب رضايت الهي) چرا كه عبادت وسيله اي است براي چشيدن طعم عبوديت "و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون" ما خلق شده ايم براي عبوديت تا عبد خدا شويم نه بنده پول و...عبوديت كمال كمالات است وتمام كمال آدمي در اينست كه به عبوديت حق واصل شود ودر اوج مراتب آن بالا رود ،عبوديت تسليم حق بودن و گردن نهادن به خواست خداست، يعني عبد جز رضاي حق نخواهد "قل ان صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العالمين"اي پيغمبر بگو كه نمازم راه وسلوكم،زندگي ام ومرگم براي خداست كه پروردگار جهانيان است.
چنين كمالي، آدمي را با حقيقت آشنا مي سازد و هر چه انسان در منازل و مراتب عبوديت حق بالاتر رود به حقيقت انساني خود نزديكتر ميشود و اسماء وصفات حق را در خود بيشتر جلوه مي دهد.آنچه به آدمي هويت انساني مي دهد گام زدن در مسير عبوديت الهي است. هر عملي كه در آدمي زمينه عبوديت را فراهم سازد وموجب تقرب و نزديكي به درگاه حق شود وبندگي خدا را به بار نشاند نوعي عبادت است،تعليم وتعلم ، كسب وكار ،شادي و نشاط، تفريح و...وهر چيز به شرط اينكه در اين مسير باشد وناخالصي هاي آدمي را بزدايد وراه بندگي را هموار سازد.امام علي عليه السلام در بياني لطيف فرموده است:و من لم يختلف سره و علانيته و فعله ومقالاته ،فقد ادي الامانة و اخلص العبادة"هر كه آشكار و نهان وكردار و گفتار آن دو گونه نبودامانت را گذارده وعبادت را به جاي آورده است.
عبوديت بهترين مقامي است كه خداوند رسولش را بدان مي خواند"واشهد ان محمدا عبده ورسوله"
آري هر گاه كسي به عبوديت خدا رسيد ديگر سوالي از اينكه زندگي چيست نخواهد پرسيد وهر كس طعم لقاي الهي را بچشد به لذتي خواهد رسيد كه هيچ گاه خواهان از دست دادن آن نيست"حلواي تنتراني تا نخوري نداني"
ودرپايان مي گوييم:اي لقاي تو جواب از هر سوال مشكل از تو حل شود بي قيل وقال
منابع :1-قرآن2-نهج البلاغه3-طاير فرخ پي (كمالات انساني در نهج البلاغه از دكتر مصطفي دلشاد تهراني)4-وبرگرفته از سخنراني معمار منتظرين پيرامون معرفت امام
التماس دعا
sabzesabz212
sabzesabz212

تعداد پستها : 18
Join date : 2009-11-15
آدرس پستي : sabzesabz212@yahoo.com

http://www.agha-tanhast.blogfa.com

Back to top Go down

Back to top


 
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum