Similar topics
آمار سایت
Who is online?
In total there are 34 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 34 Guests None
Most users ever online was 285 on Sun Oct 13, 2024 2:07 am
چرامعلم شهید؟(نظرتون راجع به سوال برام مهمه)
:: همکلاسی (88) :: همینجوری!
Page 1 of 1
چرامعلم شهید؟(نظرتون راجع به سوال برام مهمه)
چرا معلم شهید...
چرا شهید ؟
- « باید عنوان ویژه نامه یک اسم رسمی باشه »
- «ولی واقعیت چیز دیگه است »
- « واقعیت ! اگر واقعیته پس چرا این همه تناقض »
- « ای بابا ! خانواده اش می گن شهید، دیگه دعوا سر چیه »
ولی ...
حرفهایی از آخرین جلسه مان ! اما واقعا ما برای انتخاب تیتر
شهید انسانی نیست که در یک نبرد رویائی کشته شود. شهید وقتی شهید است که فریادش را زد. شهید وقتی شهید می شود که واژه اعتراض مقابل کژی را بر زبان آورد. او همان لحظه شهید شد که پای حرفش ایستاد. و شهید، چه نام جالبی هم دارد، چه معنایی هم دارد، گواه، حاضر، ناظر.ویژه نامه حساس شده بودیم. از طرفی بر روی تمام آثار شریعتی که از طرف بنیاد دکتر شریعتی منتشر شده نام معلم شهید درج شده ولی آن چه که در تریبون های رسمی گفته می شود نامی از شهید نیست. چرا ؟
همه اینها مقدمه ای شد برای : چرا شهید؟
***
شهادت در اولین تعریف ممکن، مردن در راه خداست. این همان تعریف کلیشه ای است که مدتها است در ذهن خیلی از ما حک ما شده است. اما شهید چیست ؟ آیا شهید انسانی است که جانش را در راه خدایی که شاید فقط برای او خداست فدا کرده و رفته ؟
نه ! اینها همه تعریف شهید است و اما شهید نیست. این ها شهادت نیست چون ما شهادت را فراموش کرده ایم. چون «سنت شهادت را فراموش کرده ایم»(۱) چون شهادت را در سینه و زنجیر دیده ایم. شهادت را نوحه و روضه و گریه دیده ایم. چون نگاهمان به شهید نه از نگاه شهادت که نگاه از حقارت است. در تعریف شهید می گوییم که در راه خدا جان داد، اما هرگز نمی گوییم چرا جان داد، برای چه به خاطر خدا جان داد، مگر خدا چه کرد، مگر آرمانش چه بود. همه اینها را فراموش کرده ایم و دقیقا به همین خاطر است که شهادت را یک مرگ خارق العاده می دانیم، تصورمان از شهید کسی است که تنها در مقابل عده ای تا دندان مسلح بایستد و تا سرحد جان بجنگد و به فجیع ترین شکل کشته شود و بعد از آن ما به سر و صورت خود بزنیم و اسطوره ای از او بسازیم در شکل خدایگان یونان. در چنگال افسانه و خرافه و اوهام گرفتاریم و شهید را از یاد برده ایم.
بهترینش را هر سال در عاشورای خودمان ببینیم و تعریفمان را از شهادت و نگاهمان را به شهید : «ما به دعوت هل من ناصر ینصرنی حسین پاسخ دادیم اما چه ؟ حسین ضجه می خواهد !»(۲) این بود عمل ما برای شهید، آیا چنین تفکری می پذیرد که کسی را شهید ببیند جز آنچه گفته شد؟ تفکری که شهید را موجودی ماورایی می داند، می تواند بفهمد که هر که بر عقیده اش پافشارد هم شهید است ؟ آنها شهید را کسی می دانند که خود را با بمب به ساختمانی بکوبد و شاید چند نفری را کشته و زخمی کند.
نه ! شهید این ها نیست. شهید انسانی نیست که در یک نبرد رویائی کشته شود. شهید وقتی شهید است که فریادش را زد. شهید وقتی شهید می شود که واژه اعتراض مقابل کژی را بر زبان آورد. او همان لحظه شهید شد که پای حرفش ایستاد. و شهید، چه نام جالبی هم دارد، چه معنایی هم دارد، گواه، حاضر، ناظر. شهادت یک حادثه ناگوار و دردناک نیست، شهادت یک حماسه است، یک شکوه است، یک واقعیت است.
و علی شریعتی، علی شریعتی همان زمان که مقابل دستگاه استعمار و استبداد ایستاد و ضلع استحمار را بر آن افزود شهید شد. شریعتی را نه ترور کردند، نه اعدام کردند، نه سال ها به کنج زندان های طولانی مدت رفت. اما وقتی شهید شد که به دستگاه زر و زور و تزویر «نه» گفت. او «با آغاز تصمیم خویش، با آغاز انتخاب خویش به شهادت رسید» (۳)
او شهید است. ایمان دارم که شهید است. چه او را کشته باشند یا خودش را کشته باشد یا که مرگش طبیعی باشد، مانند هر کس دیگر، یا هر چه که آن را مرگ می نامند. تفاوتی نیست، او در هر حال شهید است، معلم شهید ...
« وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه ات نیستی، هر کجا که می خواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی، چه بشرات نشسته باشی، هر دو یکی است. شهادت حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است»(۴)
و او شاهد جاودان حق و باطل تاریخ است. او هنوز هم شاهدی بر حق و باطل و بر ظالم و مظلوم است. او هست تا تاریخ هست، چون شهید هست و شهید در دل تاریخ است.
پ.ن :
(۱) جلال آل احمد
(۲) دکتر علی شریعتی م.آ ۱۹ ص ۲۰۳ (حسین وارث آدم )
(۳) همان ص ۲۲۳
(۴) همان ص ۲۰۵
چرا شهید ؟
- « باید عنوان ویژه نامه یک اسم رسمی باشه »
- «ولی واقعیت چیز دیگه است »
- « واقعیت ! اگر واقعیته پس چرا این همه تناقض »
- « ای بابا ! خانواده اش می گن شهید، دیگه دعوا سر چیه »
ولی ...
حرفهایی از آخرین جلسه مان ! اما واقعا ما برای انتخاب تیتر
شهید انسانی نیست که در یک نبرد رویائی کشته شود. شهید وقتی شهید است که فریادش را زد. شهید وقتی شهید می شود که واژه اعتراض مقابل کژی را بر زبان آورد. او همان لحظه شهید شد که پای حرفش ایستاد. و شهید، چه نام جالبی هم دارد، چه معنایی هم دارد، گواه، حاضر، ناظر.ویژه نامه حساس شده بودیم. از طرفی بر روی تمام آثار شریعتی که از طرف بنیاد دکتر شریعتی منتشر شده نام معلم شهید درج شده ولی آن چه که در تریبون های رسمی گفته می شود نامی از شهید نیست. چرا ؟
همه اینها مقدمه ای شد برای : چرا شهید؟
***
شهادت در اولین تعریف ممکن، مردن در راه خداست. این همان تعریف کلیشه ای است که مدتها است در ذهن خیلی از ما حک ما شده است. اما شهید چیست ؟ آیا شهید انسانی است که جانش را در راه خدایی که شاید فقط برای او خداست فدا کرده و رفته ؟
نه ! اینها همه تعریف شهید است و اما شهید نیست. این ها شهادت نیست چون ما شهادت را فراموش کرده ایم. چون «سنت شهادت را فراموش کرده ایم»(۱) چون شهادت را در سینه و زنجیر دیده ایم. شهادت را نوحه و روضه و گریه دیده ایم. چون نگاهمان به شهید نه از نگاه شهادت که نگاه از حقارت است. در تعریف شهید می گوییم که در راه خدا جان داد، اما هرگز نمی گوییم چرا جان داد، برای چه به خاطر خدا جان داد، مگر خدا چه کرد، مگر آرمانش چه بود. همه اینها را فراموش کرده ایم و دقیقا به همین خاطر است که شهادت را یک مرگ خارق العاده می دانیم، تصورمان از شهید کسی است که تنها در مقابل عده ای تا دندان مسلح بایستد و تا سرحد جان بجنگد و به فجیع ترین شکل کشته شود و بعد از آن ما به سر و صورت خود بزنیم و اسطوره ای از او بسازیم در شکل خدایگان یونان. در چنگال افسانه و خرافه و اوهام گرفتاریم و شهید را از یاد برده ایم.
بهترینش را هر سال در عاشورای خودمان ببینیم و تعریفمان را از شهادت و نگاهمان را به شهید : «ما به دعوت هل من ناصر ینصرنی حسین پاسخ دادیم اما چه ؟ حسین ضجه می خواهد !»(۲) این بود عمل ما برای شهید، آیا چنین تفکری می پذیرد که کسی را شهید ببیند جز آنچه گفته شد؟ تفکری که شهید را موجودی ماورایی می داند، می تواند بفهمد که هر که بر عقیده اش پافشارد هم شهید است ؟ آنها شهید را کسی می دانند که خود را با بمب به ساختمانی بکوبد و شاید چند نفری را کشته و زخمی کند.
نه ! شهید این ها نیست. شهید انسانی نیست که در یک نبرد رویائی کشته شود. شهید وقتی شهید است که فریادش را زد. شهید وقتی شهید می شود که واژه اعتراض مقابل کژی را بر زبان آورد. او همان لحظه شهید شد که پای حرفش ایستاد. و شهید، چه نام جالبی هم دارد، چه معنایی هم دارد، گواه، حاضر، ناظر. شهادت یک حادثه ناگوار و دردناک نیست، شهادت یک حماسه است، یک شکوه است، یک واقعیت است.
و علی شریعتی، علی شریعتی همان زمان که مقابل دستگاه استعمار و استبداد ایستاد و ضلع استحمار را بر آن افزود شهید شد. شریعتی را نه ترور کردند، نه اعدام کردند، نه سال ها به کنج زندان های طولانی مدت رفت. اما وقتی شهید شد که به دستگاه زر و زور و تزویر «نه» گفت. او «با آغاز تصمیم خویش، با آغاز انتخاب خویش به شهادت رسید» (۳)
او شهید است. ایمان دارم که شهید است. چه او را کشته باشند یا خودش را کشته باشد یا که مرگش طبیعی باشد، مانند هر کس دیگر، یا هر چه که آن را مرگ می نامند. تفاوتی نیست، او در هر حال شهید است، معلم شهید ...
« وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه ات نیستی، هر کجا که می خواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی، چه بشرات نشسته باشی، هر دو یکی است. شهادت حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است»(۴)
و او شاهد جاودان حق و باطل تاریخ است. او هنوز هم شاهدی بر حق و باطل و بر ظالم و مظلوم است. او هست تا تاریخ هست، چون شهید هست و شهید در دل تاریخ است.
پ.ن :
(۱) جلال آل احمد
(۲) دکتر علی شریعتی م.آ ۱۹ ص ۲۰۳ (حسین وارث آدم )
(۳) همان ص ۲۲۳
(۴) همان ص ۲۰۵
Türk oĝlan- تعداد پستها : 97
Join date : 2009-11-19
Age : 33
آدرس پستي : ehsan1990k@yahoo.com
:: همکلاسی (88) :: همینجوری!
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum