در باب امتحان بهداشت(شعر طنز*)

به نام خداوند جان آفرین / که دکتر عزیزی بکرد ما حزین
به آن امتحان تند و آتشین / به این ناله های چنان و چنین
چنان شد به پندار یاران ما / که بهداشت هستش درسی با صفا
که این مار بودش ذر این آستین / در آن امتحان شدش راستین
که فلفل بدان ریزی بنگری / شکفتی ببینی دارد اخگری
که بهداشت هم باشد این چنین / که منفی نباشی و صفر،آفرین
نبودش سخن هیچ در دفترش / چه کس کرده بود کتاب از برش؟!!
که آن کس ندارد وجود حقیق / چو دُر باشد و الماس و عقیق
همه جزوه های کهنه به در آورید / بخوانید از نو که مردود شوید
جماعت همه تقلب زنده کرد / تقلب نباشد همه پیر ودرد
تقلب نکردیم در این امتحان / جلو چشم آمد زمین وزمان
منم شانس یارم بود و خدا / که ای شانش این بار نده تو جفا
بسی رنج بردیم زاین درس جان / عجم مرده گشته زاین درس خوان!!!
که با این عزیزم نباشم حبیب!! / زالماسی ام چه باشد نصیب؟؟!!
که مردود گشته ایم همه غم مخور / بیا ساقی ام بده جام پر..!!!
بده جام پر از آن درس ناب / که این درس آتش است و کباب
سپرها آماده باشد به بافت / که مردود نباشد هر آنکه شتافت
سیاما