Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.
آمار سایت
Who is online?
In total there are 49 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 49 Guests

None

[ View the whole list ]


Most users ever online was 285 on Sun Oct 13, 2024 2:07 am
Online Support





شوخی با ذاستان های دوران دبستان

2 posters

Go down

شوخی با ذاستان های دوران دبستان Empty شوخی با ذاستان های دوران دبستان

Post  maral Thu Nov 26, 2009 5:26 pm

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.
maral
maral

تعداد پستها : 73
Join date : 2009-11-15

Back to top Go down

شوخی با ذاستان های دوران دبستان Empty این متنا رو از کجا گیر میارین؟

Post  mehdi_baahaal Fri Nov 27, 2009 7:31 am

خیلی جالب بود محصوصا" اونجاش که پتروس در حال چت کردن غرق شد.
شوخی با ذاستان های دوران دبستان Lol شوخی با ذاستان های دوران دبستان Lol
mehdi_baahaal
mehdi_baahaal

تعداد پستها : 236
Join date : 2009-11-11
Age : 34
آدرس پستي : mehdi_baahaal90@yahoo.com

http://www.dr-mehdi-guitar.blogfa.com

Back to top Go down

Back to top

- Similar topics

 
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum