فرهنگ لغات دانشجویی

EH34N Tue Nov 17, 2009 7:39 pm

- جوشکار: متخصص در امور ازدواج از خواستگاری گرفته تا عقد و عروسی.
- آب خنک: خوردن آن معادل اخراج است.پاداش فعالیت های سیاسی.چیزی که به وفور یافت می شود.

- کبریت بی خطر :دانشجویی که فقط کار فرهنگی و علمی انجام می دهد.دانشجوی غیر سیاسی.مصداق ضرب المثل ''آهسته بیا تا گربه سلف شاخت نزنه''.

- سشوار : وسیله ای که باد گرم تولید می کند،کولر دانشگاه.

- هیأت پاکسازی: دانشجویی که همیشه در سلف و تریا و بوفه نشسته باشد.گشنه.نخورده.
- بد شانس: مشروط با معدل 11،98 یا 11،99.

- سوتی: سه کردن .ضایع بازی .کسی که در نقلیه دانشگاه به زمین بخورد.دانشجویی که مسأله را حفظ کند ولی پای تخته یادش برود.دانشجویی که در جلسات امتحان پس از رد و بدل کردن ورقه فراموش کند اسم برگه را عوض کند.
- شمع و گل و پروانه: دانشجویانی که در جلسه امتحان کنار هم بنشینند.

- بدل کار : جانشین.کسی که در کلاس های عمومی بجای دوستش حاضری بزند یا دنبال نمره برود.فداکار.

- شناسنامه: دانشجویی که نام و نام خانوادگی،نام پدر،شماره دانشجویی همراه با تعداد واحد های یک دانشجو را از جنس مخالف حفظ باشد.

- با حال: استادی که در جلسه امتحان تقلب نگیرد.میان ترمها را تصحیح نکند .حضور و غیاب نکند.استادی که نمره ها را روی نمودار ببرد.
- ضد حال : مراقبی که جای دانشجویان را در جلسه امتحان عوض کند.

- عشق و صفا: آغاز زندگی مشترک.اول بدبختی.پایان دوران آزادی .آشنایی بیشتر با وزیر جنگ.

- زوج خوشبخت: کسانی که در دانشگاه دست همدیگر را میگیرند تا گم نشوند.ندید بدید.
- دوزاری : ده شاهی سابق :مدرک دانشگاه آزاد.